نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشاء آن از چین است و عبارت از یک صفحۀ فلزی دایره شکل است که بطور عمودی بر پایه ای آویخته شده است و با چکش چوبی بر آن نوازند
نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشاء آن از چین است و عبارت از یک صفحۀ فلزی دایره شکل است که بطور عمودی بر پایه ای آویخته شده است و با چکش چوبی بر آن نوازند
سماق که به فارسی تتم گویند. (منتهی الارب). سماق. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و به کسر هر دوی فوقانی (ت ت ) به عربی سماق را گویند که در آش و طعام کنند. (برهان). رجوع به سماق و تحفۀ حکیم مؤمن و گیاه شناسی ثابتی ص 173 شود
سماق که به فارسی تتم گویند. (منتهی الارب). سماق. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و به کسر هر دوی فوقانی (ت ِ ت ِ) به عربی سماق را گویند که در آش و طعام کنند. (برهان). رجوع به سماق و تحفۀ حکیم مؤمن و گیاه شناسی ثابتی ص 173 شود
بانگ کردن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد) ، گفتن چیزی را: ماتزمزمت به شفتای، یعنی نگفتم آنرا. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، زمزمه کردن برسم مجوسان: فجلس ابن المقفع یأکل و یزمزم علی عادهالمجوس. فقال له عیسی اتزمزم و انت علی عزم الاسلام. فقال اکره ان ابیت علی غیر دین (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
بانگ کردن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد) ، گفتن چیزی را: ماتزمزمت به شفتای، یعنی نگفتم آنرا. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، زمزمه کردن برسم مجوسان: فجلس ابن المقفع یأکل و یزمزم علی عادهالمجوس. فقال له عیسی اتزمزم و انت علی عزم الاسلام. فقال اکره ان ابیت علی غیر دین (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)