جدول جو
جدول جو

معنی تزم تزم - جستجوی لغت در جدول جو

تزم تزم
رجز خوانی نابجا کردن، فخرفروشی کردن و داد و فریاد نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تام تام
تصویر تام تام
نوعی ساز، صفحۀ فلزی گرد که آن را آویزان می کنند و با چکش می نوازند
فرهنگ فارسی عمید
نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشاء آن از چین است و عبارت از یک صفحۀ فلزی دایره شکل است که بطور عمودی بر پایه ای آویخته شده است و با چکش چوبی بر آن نوازند
لغت نامه دهخدا
(تُ تُ)
سماق که به فارسی تتم گویند. (منتهی الارب). سماق. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و به کسر هر دوی فوقانی (ت ت ) به عربی سماق را گویند که در آش و طعام کنند. (برهان). رجوع به سماق و تحفۀ حکیم مؤمن و گیاه شناسی ثابتی ص 173 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ)
دهی از بخش روانسر است که در شهرستان سنندج واقع است و 315 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اِ سِ)
بانگ کردن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد) ، گفتن چیزی را: ماتزمزمت به شفتای، یعنی نگفتم آنرا. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، زمزمه کردن برسم مجوسان: فجلس ابن المقفع یأکل و یزمزم علی عادهالمجوس. فقال له عیسی اتزمزم و انت علی عزم الاسلام. فقال اکره ان ابیت علی غیر دین (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تام تام
تصویر تام تام
نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشا آن از چین است
فرهنگ لغت هوشیار
دانه دانه، قطره قطره، نم نم باران
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از خط و نشان کشیدن، رجز خوانی کردن، اخم و تخم کردن
فرهنگ گویش مازندرانی